زبان ملی پښتوونقش واهمیت آن درتفاهم ووحدت ملی
نصیراحمد «مهمند » نصیراحمد «مهمند »

مبرهن است که کتله های مختلف بشری که ګرد هم میآیند ودر محدوده جغرافیایی بنام یک کشور وملت واحد زیست مینمایند درهمه امور وشوون زندګی شریک وسهیم اند که رفته رفته این شراکت لازم وملزوم یکدیګر قرار ګرفته با پیوندهای خونی ، اقتصادی ، غم وشا دی وغیره وغیره به یک تن واحد لایتجزا وجدایی نا پذیرمبدل میګردند وبرای تامین و پیشبرد اهداف رفاه اجتماعی ومقاصد ملی به زبان واحد ومشترک تفاهم، مخابره ومکاتبه مینمایند . انصافا، منطقا و ضرورتا ودرهمه جوامع وکشورهای جهان این تفاهم ومخابره ومکالمه به لسا نی انجام میپذیرد که بیشترین تعداد نفوس جامعه لسانی آنکشور به آن مخابره ومکالمه مینمایند. «زبان ترجمان وبیانګرمکنونات درونی وقلبی وچکیده های ذهن خوانده شده وچه زیبا وعالی است که انسا ن درقدم نخست زبان اعضای خانواده ،دوستان وعزیزان را هرچه بهتروبیشتربداند وبفهمد زیرابه همان پیمانه ء تفاهم خوشبختی و بهروزی ها را به ارمغان میآورد . همینګونه دانستن زبان رقباودشمنان نیز حلال بسا مشکلات بوده وراه ورموز وکلید موفقیت هاوغلبه را بدسترس قرار میدهد ».

هرګاه به موضوع مورد بحث وقابل تشویش باشرح کوتاهی بپردازیم ،درمورد زبان پشتوکه بدون شک ازیک طرف اهمال وبی توجهی ونهایتاغباوت وبیعدالتی زعمای کشوردرچنین یک امربس مهم وخطیرملی وازجانبی تلاش دشمنان سوګند خورده وپرعقده تاریخی وجغرافیایی افغانستان واحد ویکپارچه بادست درازی ومداخله مستقیم ازطریق دست پروردګان ګوش بفرمان خویش نفاق می کارند،حق تلفی وقانون شکنی مینمایند حتی قوانین فرمایشی خودساخته وپرداخته خویشرا نقض وبی پروبال کرده وسیروتطبیق أنرا منحصربه فضاوهوای افکارواذهان بیمارخود مینمایند. مخصوصا بیشترازسی سال است که مانند سایرعرصه ها اولین ګذاروحمله شانرا درتغییرفرهنګ وکلتورمسلط جامعه افغان متمرکز وسعی دارند که فرهنګ وکلتور خویشرا ترویج کنند به وبطوراخص درشرایط موجود که زبان پښتو وډود ودستور پشتونها رابه هدف درحاشیه راندن وموقعیت حذف قراردادن مورد حمله قرار داده وتلاش جریان دارد تا فارسی وتاجکی را زیرنام دری ترویج وحتی سوچګی های زبان دری را هم متاثرومضمحل نمایند .

ازآنجاییکه فرهنګ وکلتورهویت ملی یک ملت را تشکیل میدهد ، ودرین مرحله حساس  دشمنان شکست خورده جدید وقدیم بصورت مستقیم  وغیرمستقیم دروجود عمال وګماشتګان شان دست به کاراند ، وظیفه ورسالت تاریخی هرافغان وطنخواه ومردم دوست ایجاب مینماید که برای نجات پیکربزرګ ملت وایجادوتحفظ فضای سالم به منظورسهمګیری فعالانه آنها وهمچنان در حفظ وحراست فرهنګ وکلتورسچه واصیل خویش کوشا باشد ،بلکه در انکشاف وتعمیم زبان ملی ، شعایر دینی، سنن وروایت های ملی وتاریخی تلاش ورزد . از بیګانه پرستی ، تقلید های ناشایسته وکورکورانه وتعصبات متعفن جدا اجتناب و پرهیز بعمل آید .تا ازیکطرف حقوق حقه یک کتله بزرګ رعایت شده ازجانبی  قوانین ووثایق ملی احترام شودوعدالت تامین ګردد .

.بناء درشرایطی که دادوغوغا ازدموکراسی وحقوق بشر، حقوق زنان ،حق تعلیم به زبان مادری وقانونیت وغیره بلند است ‍علنا حقوق یک کتله بزرک وزبان اول رسمی ملت زیرپا ګردیده و بیعدالتی صورت میګیرد ، لهذا بجاخواهد بود هرګاه درمورد زبان ملی پښتو وراه های تطبیق ، انکشاف وتعمیم آن که اهمال صورت ګرفته وهنوزهم با بی توجهی وحق تلفی زمینه خدشه دارشدن وحدت ملی فراهم میګردد مختصرا روشنی بیاندازیم .

 نوت : « تعمیم بخاطری که ما برحسب نیازوضرورت هرلسان خارجی دورترازخود را علاقه میګیریم ومی آموزیم ، مع الاسف زبان ملی وزبان کتله وسیع مردم خود راکه با آنها درهمه چیزشریک هم تن هستیم نه تنهایادنداریم بلکه درمعاضدت با دشمنان آن که دشمنی بازبان ووحدت ملی افغانها محسوب میشود قرارمیګیریم» .

درافغانستان مطابق به اسناد وتحقیقات منتشره تا دهه چهل آرشیف زبان شناسی پوهنځی ادبیات پوهنتون کابل تقریبا بیست ودوزبان را ثبت نموده که منجمله پنج زبان « پښتو ، دری ، نورستانی ، ازبکی وپشه یی» از زبانهای عمده وزنده افغانستان بشمار میرود . ولی زبانهای پښتو ودری به حیث زبانهای تفافهم ملی زبان رسمی کشورشناخته شده است .

این یک حقیقت آشکار ویک واقعیت انکارناپذیراست که درکشورعزیزمازبان ملی پښتودارای قدامت تاریخی وزبان مخابره ومکالمه یک کتله وسیع وبزرګ نفوس کشوروزبان تفاهم ورسمی بودودروثایق ملی وقوانین اسا سی کشورهم تایید، تثبیت وتسجیل ګردیده ، ولی ازلحاظ انکشاف وپرستیژ اجتماعی دردرجه دوم قرارګرفته ودربیشتر ازنیم قرن اخیربنا بدلایل ذکرشده فوق درحال حذف ومسخ شدن قرارداد هشده است.

پښتونها حق داشتند ودارند که ارتقاء، انکشاف وپرستیژ زبان مادری وملی رسمی خودراتقاضا نمایند ، تا در روند ترقی وتعالی وآبادی ورفاه اجتماعی کشورآبایی خویش سهیم وهمګام بوده وسهم بهتروبیشتر را ایفا نمایند وهم ازحقوق مسلم ومشروع طبعی وانسانی خویش برمبنی دلایل متذکره فوق بهره مند و مستفیدشوند .

همه بیاد داریم که برمبنای این تخطی وبیعدالتی بودکه این مشکل و ضرورت جدی جامعه دردهه چهل شدیدا احساس وملاحظه ګردیدحکوما ت وقت بخاطرتامین وتطبیق پروژه های ملی سواد آموزی وسایر اهداف رفاهی وپلانهای انکشافی عام المنفعه نا ګذیربه این مساله ترتیب اثردادوبنا برکمبودوسایل وامکانات از جمله نبود ماهران وزبانشناسان مسلکی که راه های حل موثرمعضله راجستجو کرده میتوانستند پښتو ټولنه موظف را کردند تا پلان انکشاف زبان پښتوراطرح وترتیب نماید که برمبنای آن تدریس وآموزش زبان اول ملی ورسمی دردوایردولتی وهم درسیستم درسی معارف کشور به اصطلاح کلوخ ماندن وازآب تیرشدن صرف بنام تحویزګردید .

درادارات مامورین عالیرتبه نه تنها به کورسها حاضرنمی شدند ، بلکه با بی التفاتی وبذله ګویی های اهانت باروتحقیرآمیزهم می پرداختند ، تنها مامورین پایین رتبه بود که بنام کورس پښتو وقت ګذرانی کرده ودراخیرسمستربا دادن تحفه ورشوه به مدرسین کورسها کامیاب می شدند ، وامتیازاین کامیابی که صرف پنجاه افغانی پول ناچیزی بود که به هدف مطروحه وحیثیت و پرستیژاجتماعی ااین زبان ملی ورسمی تاثیرمفید نداشت. علاوتا با مدرسین و معلمین مضامین پښتو وعلوم دینی ازدر و روش تمسخرواستهزا برخورد صورت میګرفت وهیچګاهی ویا هم به ندرت شاګردان ناکام می شدند پایین ترین نمره کامیابی به هرشاګرد تنبل وناکام سخاوت مندانه به شاخی باد میشد . درحالیکه درسایرمضامین امکانات بهتروبیشترفراهم میشد بالای یک پاینت واسطه ها ، تحایف ودادوګرفت ها صورت میګرفت .

 به قول یکی ازنشریه های معتبروقتی میرحبیب «سهیلی» یکی ازمدیران معارف وقت دریکی ازلیسه های دختران درجلال آباد به پښتو صحبت میکرد ، مدیره آن لیسه که خانم مستوفی آنولایت بود به رغم مطایبه خطاب به مدیرمعارف ګفت که « مدیرصاجب شما هم به زبان جانوران صحبت میکنید » . این موضوع درهمان وقت درمطبوعات کشورمساله جنجال برانګیز بود . ولی در زبانهای خارجی شاګردان درختم دوره تحصیلی به آسانی و روانی مکلمه ومکاتبه کرده میتوانستند ، اما در مضمون پښتو اکر پښتون نمی بود یک کلمه نی حرف زده میتوانست ونی نوشته . ازجانبی چون « زبان دربار دری » بود هرشخص به شمول پښتونها برای تقرب وخوشنودی مقامات بالا میکوشیدند تا مهارت ها واستعداد خود را به زبان دری تبارزدهند .

سیستم غیرعادلانه معارف کشوروسیله دیګری برای جلوګیری رشد وانکشاف زبان پښتو بوده وازهمین جاست که از یکطرف حقوق طبعی وانسانی یک کتله واکثریت لسانی کشوربیرحمانه پایمال واطفال پښتوزبان ازحق تعلیم وتحصیل به زبان مادری محروم ګردیده وازجانبی این محرومیت ازحق طبعی و انسانی مانع پیشرفت وترقی وآبادی کشورنیزګردیده . درحالیکه در قوانین اساسی زبانهای پښتو ودری بحیث زبانهای ملی ورسمی ثبت وتسجیل شده ، ولی مع الاسف حرفهای زعیم ګشوررا که خود به پښتونها منسوب اما حین سفرش به ننګرهاراستاد مرحوم قیام الدین خادم برای مردم به پښتوترجمه مینمود .

ازنظرزبانشناسان اولین شرط برای انکشاف یک زبان قایل شدن حیثیت وپرستیژ اجتماعی به آنست ، ونخستین قدم بسیارساده وآسان هم برای رشدطبعی زبان پښتو تطبیق وتامین عدالت اجتماعی ووثایق ملی وقوانین اساسی  وپذیرفتن آن به دربا ربوده وهست . هرګاه اعلیحضرت محمد ظاهرشاه ، شهید سردار محمد داودخان وروسای حکومات خلف « یعنی تا قبل از فاجعه ثور، زیرا حکومات بعدی غلامان سرسپرده متجاوزین خارجی ومامورین علنی تفرقه افګنی ملی ولشکرانتی پښتونیزم اند » خودشان به آموختن وحرف زدن به زبان پښتومبا درت میورزید ند ومقرراتی را برای عرصه های کاراجتماعی واستخدام به ماموریتهای های رسمی وضع مینمودند که هیچکسی تا هردوزبان ملی و رسمی پښتو ودری را یاد نداشته مکالمه ومکاتبه نتوانند به ماموریت رسمی دولت قانونا پذیزفته شده نمیتوانند ودرین مقرره از بالا به پایین درکابینه وتا سطح مدیرعمومی ودرنمایندګی های سیاسی کشوردرخارج با ایزاد اقلا یک لسان خارجی بین المللی عملی وتحقق می یافت ، این بدان معنی نیست که به برتری جوی قومی ولسانی تعبیروتوجیح شود واین مراجع ومقامات حتما پښتون یا دری زبان می بودند که هزګز نبوده اند، بلکه ازهرقوم وقبیله ایکه باشند باید زبان تفاهم ملی ورسمی رایاد داشته باشند .

 در چنین صورت هرګاه خانواده سلطنتی وروسا ی حکومات واعضای آنها خودرا واقعا به مردم انتقال میدادند صبغه ملی وحمایت وپشتیبانی واقعی ملت را کمایی میکردند . تفاهم ووحدت ملی بیشترتامین وتحکیم ګردیده و ازجانب دیګرمشت کوبنده ودندان شکن وسد محکمی بود برای دشمنان تاریخی وجغرافیایی افغانها و افغنانستان و سایر بیخرد ها وکورمغزان بیګانه يرست، که میتوانستند پښتو را یاد بګیرند ومنافع ومصالحی که درتفاهم ووحدت ملی نهفته است به روشنی درک میکردند ، به سازوسرود اجنبی نه چرخیده وجرات کشتن برادرکلان ویا پایین کردن وبه زمین زدن لوحه های پوهنتون وغیره رانمیداشتند ، که این خود یک تجاوزوتخطی صریح برحقوق حقه یک کتله بزرګ انسانی ومنافع ومصلحت ملی وقوانین نافذ جاری کشورمحسوب میګردد که ازمواضع وزارت و سفارت وپارلمان و زیر چتردموکراسی تحمیلی وتوریدی لجام ګسیخته صورت میکیرد .

طریقه دیګر تحفظ وانکشاف زبان پښتو سهمګیری وسایل ارتباط همګا نیست که از طریق نشروپخش کتب، رسایل ومجلات ، روزنامه ها وپروګرامهای دلچسپ رادیویی و تلویزیونی وسایروسایل سمعی وبصری است که هم حق یک ملت وکتله بزرګ قومی ادا و احترام میشد وهم زمینه تفاهم واشتراک کامل مساعی  مساعد میګردید تاهمانطوریکه دردفاع ازنوامیس ملی دربرابرمتجاوزین جانبازانه می ایستند سهم بهتروبیشتردرتطبیق واجرای پلانها وپروژه های ملی ورفاه اجتماعی مطابق به مهارت ها واستعداد ګرفته میتوانستند. زیرا سیستم غیرعادلانه وبی محاسبه معارف ونشرات وسایل ارتباط همګانی درداخل وخارج کشورنه تنها دقیقا جوابګو نیست و به منفغت ومصلحت ملی نی ، بلکه درجهت معکوس آن قرار دارد . ما شاهد هستیم که نصاب تعلیمی مکاتب وپوهنتونهاومواد درسی آنها عملا از جانب کشور های خارجی که اهداف ومقاصد استعماری وخصمانه تاریخی وجغرافیایی دارند ترتیب وتهیه می ګردد . یا مجلات روزنامه ها . رادیو ها و تلویزیونهایی درداخل وخارج کشور زیر نامهای ومطالب ومضامینی انتشار می یابد که برای بسیج ،وحدت وهمبستګی ملی افغانها بسسیار مخدوش کننده ومحرک نفاق است که ازمراجع خارجی تمویل وتوسط عمال مرموزومتعصب شان پیش برده میشود .

همین قسم راه دیګرانکشاف زبان تساند اجتماعیست، ما ازګذشته های دورروابط وتفاهم حسنه ګوچیهای پښتون را با هزاره ها ، تاجکها ‏وازبکهای شمال ومناطق مرکزی بیاد داریم که هیچګونه مشکل درروابط و داد ومعامله نداشتند. ویا هم دردوران جهاد باشوروی ها ما شاهد هستیم ، مهاجرینکه در ایران زندګی میکردند همه آنها چه پښتو زبان بودند یا دری وازبکی وغیره ، زبان ولهجه فارسی را بسیار خوب آموخته اندکه فرق شان از نګاه زبان ولهجه با فارسی زبان ایرانی الاصل چندان مشاهده نمیشود. همینګونه درپشاور ومناطق اشغالی مهاجرینیکه دربین پښتونها زندګی داشته ، چه تاجک و اربک و هزاره وغیره هم بسیار روان وخیلی خوب وباعلاقه وخرسندی پښتوصحبت میکنند واصلا معضله ومشکلی چی ، بلکه تعصب کوروچرکین ومتعفن دشمنان وحدت ملی وتفرقه افګنان خارجی وکرسی نشینان وتفنګ سالاران داخلی بکلی جای ندارندواین بخاطریست که درایران زبان فارسی و درپشاور زبان پښتواز پرستیژوحیثیت اجتماعی برخوردارووسیله امرارحیات ومعیست وضرورت روزمره زندګی است .

همینګونه بجا وقابل ذکرمیدانم ازاهمال وبی حوصله  ګی وکوتاهی وبعضا خشم آلودخود پښتونها وبخصوص علما ودانشمندان وتحصیل کرده ګان پښتون یاد آورشوم که نقش واثرمنفی را بجا میګذارند ، زیرا ما می بینیم  وقتی هرانګلیسی زبان یا دیګرزبانها یک کلمه با زبان خود شان صحبت شودفورابا خوشخویی وصمیمیت کوشش وتشویق میکنند که طرف را جرات بدهند وبه حرف بیاورند ولوکه صحبت وی خلاف اصول ودساتیر ګرامری آن لسان هم باشد مګر پښتونها برعکس آن عمل میکنند.

 ازانجاییکه افغانستان یک کشور دو زبانه است واین ازنظرزبا ن شناسی و زبان شناسان یک غنیمت بزرګ فرهنکی است که مردم با بیشتر از یک زبان مخابره ومفاهمه میکنند . لهذا برای حکومت ومردم ما لازمی وضروریست که همه زبانها مخصوصا این  دو زبانیکه معیار مخابره وتفاهم ملی قرار داردسلامت  نګه دارد نه تنها درجهت رفع موانع وبیعدالتی ها بلکه دررا ه کاربرد وانکشاف عادلانه هردو زبان ملی ورسمی اهتمام ورزند تا ازیکطرف اسباب تحقق حقوق ورعایت عدالت اجتماعی وقانون، تحکیم وحدت ملی وتامین رفاه اجتماعی شده وازجانبی زمینه شرمساری و سرنګونی متعصبین و دشمنان مغرض فراهم ګردد .

 


August 23rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي